عمر انسان کوتاه است و هر فرد به اندازه ای عمر نمی کند که بتواند در هر زمینه ای کسب تجربه کند، سرد و گرم آن فعالیت را بچشد و سپس با علم کامل وارد حیطه کاری دلخواهش شود. یکی از راه هایی که برای انسان الهام بخش است و می تواند کوتاه بودن عمر انسان را به خوبی جبران کند تاریخ است. تاریخ و انسان هایی که تاریخ ساز شده اند. اگر بخواهیم مسیر موفقیت خود را کوتاه تر کنیم و به عبارتی زودتر به موفقیت دست یابیم بهتر است ردپای بزرگان هرعرصه را دنبال کنیم و در واقع جا پای بزرگان بگذاریم. آن هایی که سال های پیش همین مسیر را طی کردند، تلخی و شیرینی های آن را به خوبی می شناسد و در بیان تجربه های خود باید و ها و نبایدها را برای موفق شدن و رسیدن به هدفی که انتخاب کرده ایم در اختیارمان نهاده اند. فن بیان استیو جابز از آن دسته دروس الهام بخش در زندگی انسان ها می باشد.
استیو جابز یکی از بزرگان تاریخ ساز در صنعت تکنولوژی و بنیانگذار شرکت اپل می باشد. مخترع پیشرو در صنعت رایانه و یکی از ثروتمندان دنیا که با وجود انصراف از تحصیلات در دانشگاه به این موفقیت بزرگ دست یافت و نام آور دنیای تکنولوژی شد. اگرچه حدود 6 سال از مرگ استیوجابز می گذرد اما سخنان الهام بخش او و چراغی که برای موفقیت در ذهن رهروان این راه روشن کرده است دست به دست پخش شده است و علاقمندان همواره مشتاق آشنایی با رمز موفقیت این مرد بزرگ بوده اند.
اما آن چه به درس امروز
استیو جابز با تمام سخنرنان یک تفاوت اساسی داشت؛ آن هم این که در نطق خود معمولا به مسائلی اشاره می کرد که سایر سخنرانان از آن ها غافل بودند و شاید اغلب استفاده از این موضوعات را در سخنرانی نوعی کسر شان می دانستند. این در حالی است که مخاطبان به
برخی از این مسائل چشم گیر در فن بیان استیو جابز عبارتند از:
استیو جابز سخنرانی های خاصی برگزار می کرد و ساختار سخن و فن بیان او همواره برای مخاطبان شناخته شده بود. هنوز هم کسانی که از طرفداران این مخترع محبوب هستند می توانند ساختار و لحن بیان او را از سایر سخنرانان تمیز دهند.
Jarl Mohn، یکی از کارآفرینان آمریکایی تم و زمینه صحبت های استیو جابز را در سه بخش کلیدی تقسیم می نمود که باعث می شده است فن بیان استیو جابز با وجود حجم مطالبی که قرار است به سمع و نظر مخاطبان برساند خلاصه باشد:
استیو جابز به موضوع مرگ و میر خصوصا در سال های آخر عمرش بسیار اشاره می کرد. بخشی از نطق استیو جابز در این مورد را در ادامه می خوانید:
داستان سوم من درباره مرگ است. هیچ چیز جهان شمول تر از مرگ وجود ندارد و همه انسان ها با مرگ دست و پنجه نرم خواهند کرد. مثل تمام افراد من هم دوست دارم که مدت زمان طولانی تری زندگی کنم. طول عمر جای خود را دارد؛ اما من در حال حاضر درباره این موضوع نگران نیستم. مرگ تنها باعث شده است من از کوه بالا بروم و سرزمین موعود را از بالا مشاهده کنم. من از هیچ کسی نمی ترسم و بابت چیزی نگران نیستم. چشمان من شکوه خداوندی را به خوبی دیده اند.”
متنی که خواندید بخشی از سخنرانی تاثیرگذار استیو جابز در سال های پایانی عمر او در دانشگاه استنفورد آمریکا می باشد.
بدون شک این شیوه از سخنرانی و فن بیان استیو جابز برای اکثر مخاطبان الهام بخش است و اگر کسی در ارتباط با کسب اطلاعات بیش تر درباره آخرین تغییرات کمپانی اپل در این جلسات شرکت می کرد از یک کلاس درس معنوی جداگانه بر اساس تجربیات استیو جابز بزرگ بهره مند می شد.
تسلط و احاطه ای که فن بیان استیو جابز باعث می شد روی مطلب داشته باشد دیدنی و شنیدنی بود. استیو جابز به یک سخنران تمام عیار تبدیل شده بود که سخنرانی برای او در حکم یک سخنرانی یا یک مجلس رسمی نبود؛ گویی در حال صحبت کردن مقابل جمعی از خانواده و دوستان خود می باشد!
لحن استیو جابز بسیار جوان پسند و تر و تازه بود. در عین حال تجربه او کلمه به کلمه ای که به کار می برد را پخته تر می کرد و نشان از یک فرد کارآزموده و موفق در حوزه اصلی فعالیتش داشت.
به نظر می رسد این تسلط ناشی از قدرت برگشت به عقب و مشاهده تک تک سخنرانی هایی است که در استیو جابز انجام داده بود. به زبان دیگر او جزئت این را داشته است که اشتباهات فن بیان خود را با بازگشت به عقب به خوبی شناسایی و سپس ردیابی کند.
استیو جابز به لحاظ خلق و خو فردی فوق العاده متمایل به حفظ حریم خصوصی بوده است و همواره به رازداری معروف بود. بخشی از سخنرانی مربوط به فن بیان استیو جابز در دانشگاه استنفورد نیز به تازگی منتشر شده است!
آشنایی با سختی هایی که در دوران جوانی تحمل کرده بود و توانایی متفاوت او در هماهنگ کردن خودش با محیط و مشکلاتی که پشت سرگذاشته است بیانگر صداقت درونی او است. چرا که او فردی کاملا درون گرا بوده است، اما به دلیل صداقت و راستی اش همواره به نکات مخفی زندگی اش اشاره داشته است و چیزی از زندگی این انسان فرهیخته مخفی نمانده است. استیو جابز صادق بوده و این صداقت را در بیان سختی ها و مشکلات و روند پیشرفت کسب وکارش به کار برده است.
فن بیان استیو جابز همیشه پر از شور و هیجان و انرژی مثبت بوده است. فن بیانی برای
قبلا در ارتباط با
مقالات را
اگر بگوییم پاورپوینت یا اسلایدهایی که با هر برنامه مشابهی ساخته شوند پاشنه آشیل یک
حقیقت آن است که اگر همین بخشهای بصری در قالب پاوپوینت هسته اصلی و مرکزی یک سخنرانی نباشند آن سخنرانی تقریبا خستهکننده خواهد بود. اسلایدها بدون شک از بخشهای جداناشدنی و غیرقابل انکار یک نطق موفق هستند که در نبود آنها قطعا یکی از پایههای سه پایه سخنرانی میلنگد! از گذشته تا کنون اسلایدها به عنوان بخشی حیاتی برای
آموزش امروز دانشگاه زندگی مجموعهای از تجربیات سخنرانان برتر در زمینه طراحی و تهیه پاورپوینت موثر است. همراه ما باشید.
برای این که
خیلی از افراد هستند که ابتدا قالب پاورپوینت را انتخاب میکنند و سپس محتوا یا داده را وارد میکنند. این ایده خوبی نیست؛ چون در واقع این محتوا است که دیزاین یا طراحی مناسب را به دنبال خود میآورد. در چنین شرایطی ما اطلاعاتی را در اختیار داریم که بدون هیچ حس و تاثیری به مخاطب منتقل میشوند.
بهترین راه انتقال دادهها روی یک برگه کاغذ یا کادر سفید در برنامه word است. حالتی که شما به صورت کاملا سنتی و کلاسیک در حال ثبت اطلاعات خود هستید. در مرحله بعد به ترتیب سوالات مهم و اساسی را از خودتان بپرسید. این که پیام اصلی سخنرانی چیست و مخاطبان قرار است با استفاده از این سخنرانی به چه چیزی برسند.
بعد از تهیه متن خام، اولین کاری که بعد از باز کردن نرم افزار
برای یافتن
حتما این جمله آشنا و تکراری را شنیدهاید که میپرسند باراک اوباما چه طور آمریکا را تغییر داد؟”. دوره ریاست جمهوری اوباما یکی از درخشانترین دورههایی بود که تاریخ آمریکا به خود دید. بسیاری از مردم آمریکا بر این باورند که جسارت اوباما در سخنوری و مذاکراتی که انجام داده است در واقع ریسکی بوده که سرانجام به نفع آنها تمام شده است. تمام سخنرانیهایی که اوباما در آنها یکهتازی میکرد به سبب ویژگی های برجسته شخصیتی و هوش و درایت اوباما بوده است. شاید به همین دلیل است که متنهای سخنرانی اوباما و کلیپهای سخنرانی تکاندهنده او در آیینهای گشایش و افتتاحیه تا این حد مورد توجه قرار گرفته است.
با وجود برخی از نقدهایی که به سخنرانی اوباما وارد میشود به عنوان یک سخنران باید پذیرفت که تمام اموری که زیر ذرهبین نقادانه و موشکافانه دنیا قرار داشت توسط همین چارچوبهایی که او در شیوه سخنوری خود دنبال میکرد به سرانجام رسید.
هر چند که برای سخنرانی به سبک بزرگان دنیا و اهل فن از جمله باراک اوباما راه درازی در پیش داریم اما با مرور متنهای سخنرانی اوباما میتوان از همین حالا استانداردهای مهم در نوشتن محتوا را رعایت کرد.
بعید میدانیم که در بزرگترین رویدادهای آمریکا این تنها اوباما بوده باشد که در
شما هم میتوانید از ویژگیهای بارز متنهای سخنرانی اوباما درس بگیرید.
وقتی که به ابتدا بسیاری از سخنرانیها گوش فرا میدهیم غالبا با کلماتی مواجه میشویم که خیلی ساده به خاطر سپرده نمیشوند و پس از مدت کوتاهی فراموش میشوند؛ اما متون سخنرانی اوباما در بخش مقدمه خیلی ساده و بیآلایشتر از سایر سخنرانیها تنظیم شدهاند.
درسهایی که میتوان از این مقدمهها آموخت عبارتند از:
اوباما در افتتاحیهها و زمان سخنرانی، سخنرانی خود را مطابق با 6 بخش زیر پیش ببرد:
یکی از بخشهایی که متنهای سخنرانی اوباما را خاطرهانگیز میکند همین صداقت و صراحتی بود که گفته شد؛ اما در سخنرانیهای وی همواره یک نقطه ضعف بزرگ دیده میشود و آن عدم توجه به خطوط تاثیرگذاری در سخنرانی بود. منظور از خطوط تاثیرگذاری، پارهای جملات و عبارات هستند که به صورت کلیدی، بلند و شمرده شمرده در سخنرانیها بیان شده و به جمله معروفی بین مخاطبان تبدیل میشود. اگر به سخنرانیهای اوباما تا کنون با دقت بیشتری توجه کرده باشید میبینید که:
تعداد نی که بیشتر از شوهران خود کسب درآمد دارند، رو به افزایش است. گرچه این تعداد چندان زیاد نیستند، وقتی ن درآمد بیشتری دارند؛ زن و شوهر احساس ناراحتی میکنند و ما در این مقاله میخواهیم درباره این موضوع صحبت کنیم.
طبق تحقیقات جدیدی که بر روی تعدادی از زوجها انجام شده، ن به طور میانگین درآمد خود را 1.5 درصد پایینتر از رقم واقعی و مردان، 2.9 درصد بیشتر از درآمد واقعیشان اعلام کردند.
مارتا مورای-کلوس و میستی هگنز که این جمله محققان هستند، به این نتیجه رسیدند که مردم حس میکنند به طور کلی درآمد مردان باشد بیشتر باشد. بنابراین این موضوع اجتماعی، در پاسخ افراد کاملاً تاثیر گذار بوده است.
این موضوع، نشاندهنده تغییرات اجتماعی است که به تدریج اتفاق میافتد و اینکه ن در حال حاضر، شانس بیشتری برای تحصیلات و داشتن شغلی مناسب دارند. با این وجود، ن هنوز بیشتر مسئولیتهای خانهداری و مراقبت از بچهها را بر عهده میگیرند. و مردان نیز برای کسب درآمد
امروزه در حدود یک چهارم زوجها، ن کسب درآمد بیشتری نسبت به مردان دارند. این میزان در دهه 80 میلادی، درصد بوده است که به معنی رشد درآمد ن در خانواده است. البته 71 درصد مردم میگویند، برای اینکه مردان همسر خوبی باشند و بتوانند خانواده خود را حمایت کنند، باید
برخی از متخصصان میگویند که بالاتر رفتن سطح درآمد زن نسبت به مرد، ازدواج را شکنندهتر میکند زیرا مردان به نوعی حس بیامنیتی دچار میشوند و ن، احترام کافی را نسبت به آنان قائل نمیشوند.
جاستین ولفرز که اقتصاد خانواده را در دانشگاه میشیگان تحقیق میکند، میگوید:
مردان توسط نی که درآمد بیشتری دارند، تهدید میشوند که این موضوع موجب تعجب هیچ کس نمیشود چراکه میتوان آن را در دادههای تحقیقات پیدا کرد.»
طبق برخی از تحقیقات، در 23 درصد از ازدواجهایی که در آن، زن
یک تحقیق عظیم در دانشگاه شیکاگو که توسط اقتصاددانهای مجرب انجام شده، نشان داد ازدواجهایی که در آن ن درآمد بیشتری دارند، دوام چندانی نخواهد داشت و احتمالاً به طلاق و جدایی منجر میشود. آنها این نتیجه را با استفاده از دادههای موجود در سالهای 1970 تا 2000 به دست آوردند.
همچنین نی که درآمدی کمتر نسبت به مردان داشتند، معمولاً به دنبال کارهایی پایینتر از پتانسیل واقعی خود میگشتند. همچنین در کارهای خانه و مراقبت و نگهداری از فرزندان، سهم بسیار بیشتری داشتند. بدین ترتیب، حس تهدید شدن در همسرانشان را از بین میبردند.
ماریان برتراند، یکی از محققان دانشگاه اقتصاد شیکاگو، در این رابطه میگوید:
هنگامی که ضابطههای جنسی (زن و مرد) زیر پا گذاشته میشوند، رفتارهای برای جبران این موضوع از سوی همسر انجام میشود.»
چنین رفتارهای اجتماعی که بر اساس زن یا مرد بودن تعریف میشوند، در حال کاهش هستند و به نظر میرسد اخیراً ازدواجهایی که ن در آن درآمد بیشتری دارند، مانند قبل در خطر فروپاشی قرار نمیگیرند.
معمولا در کارگاه های
پاورپوینت به منظور طراحی سخنرانی هایی به کار برده می شود که نه تنها برای سازمانی خاص اهمیت دارند، بلکه برای شرکت کنندگان نیز حائز اهمیت می باشند. بنابراین، این نرم افزار بسیار موثر می باشد. همانند سایر فایل های داده مایکروسافت آفیس نظیر فایل های اکسل یا ورد، فایل های پاورپونت نیز در معرض خرابی و از دست رفتن اطلاعات می باشند.
ایراد در فایل های PPT بر روی کامپیوتری که آن ها را اجرا می کند نیز تاثیر دارد. برخی اوقات کامپیوتر با مشکل مواجه شده و یا در حین اجرای یک فایل PPT معیوب هنگ می کند. بدون شک شما نیز بارها شاهد صفحه نمایش آبی رنگی شده اید که به دلیل خرابی یک یا چند فایل سیستمی نشان داده می شود. بنابراین در این مقاله به بررسی مواردی به منظور جلوگیری از بروز ایراد در فایل های PPT خواهیم پرداخت که مانع از بروز مشکلات در سیستم Mac نیز می گردند.
برخی اوقات، شما یک فایل پاورپوینت سخنرانی را در محل کار خود طراحی نموده و سپس آن را به یک فلش مموری منتقل می کنید تا در یک کامپیوتر دیگر در سالن سخنرانی آن را اجرا کنید. در چنین مواردی، اقدامی که انجام می دهید، متصل کردن فلش درایو به کامپیوتر، پیدا کردن فایل پاورپوینت سخنرانی و اجرای مستقیم آن از روی فلش می باشد. علاوه بر این، شما فلش را در حالی که فایل اجرا می شود از کامپیوتر جدا می کنید. این اقدامات نه تنها بر روی فایل پاورپوینت سخنرانی تاثیر دارند، بلکه ممکن است منجر به آسیب به فلش درایو نیز گردند. ما توصیه می کنیم که ابتدا فایل را به کامپیوتر منتقل نموده و سپس از روی کامپیوتر آن را اجرا کنید. این امر منجر به افزایش سرعت اجرا گردیده و همچنین مانع از آسیب به فایل در حال اجرا می گردد.
شایان ذکر است که دلایل متعدد دیگری نیز وجود دارند که منجر به آسیب به فایل پاورپوینت سخنرانی شما می گردند. اگرچه تست فایل اقدام مناسبی می باشد اما هرگز آن را از روی فلش اجرا نکرده و در ابتدا فایل را به کامپیوتر منتقل نموده و نسخه منتقل شده را اجرا کنید. از سوی دیگر، تهیه نسخه پشتیبان نیز بسیار مناسب می باشد زیرا در این صورت می توانید در صورت آسیب به فایل های اصلی، آن ها را بازیابی کنید. از آنجایی که دیسک های فیزیکی نظیر فلش، هارد درایو و … قابل اعتماد نیستند، توصیه می شود که فایل های خود را بر روی کلود (نظیر آپلود بر روی ایمیل) ذخیره سازی کنید. اگر از نحوه دسترسی به پرونده های مبتنی بر وب اطلاعی ندارید، در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد.
اگر قصد دارید نسخه پشتیبانی از فایل های ضروری خود بر روی اینترنت داشته باشید، باید از فضای ایمیل خود (Gmail، Yahoo، Hotmail و …) برای این کار استفاده کنید. برای استفاده از فایلی که بر روی ایمیل شما ذخیره شده است، شما می توانید از طریق اینترنت منزل یا محل کار خود به آن دسترسی داشته باشید. ذخیره فایل ها بر روی فلش درایو معایبی نیز دارد. شما باید همواره آن را به همراه داشته باشید. ثانیا، احتمال آلوده شدن آن به ویروس بواسطه متصل نمودن به کامپیوتر بسیار بالا می باشد. ذخیره فایل ها بر روی فضاهای ابری مثل
آیا با مطالب
اگر نه اینجا را
تا به حال به سخنرانی ای دعوت شده اید که قرار بود یک ساعت طول بکشد ولی یک ساعت و نیم طول کشیده؟ چه حسی داشتید؟ قطعا از این موضوع خوشحال نشدید .شاید هم آرزو کردید کاش هیچ وقت این دعوت را قبول نمی کردید. با این مثال ساده متوجه می شوید چقدر مدیریت زمان در سخنرانی با پاورپوینت برای مخاطبین اهمیت دارد.
باید همیشه در این طور در نظر بگیرید که مخاطبانتان سرشان شلوغ است و برای بعد مراسم سخنرانی برنامه ریزی کرده اند و بلافاصله بعد از ارائه شما باید به مکان دیگری بروند. این طوری همیشه اهمیت زمان بندی را به خاطر خواهید داشت.
برای یک ارائه خوب پاورپوینت تنها داشتن اسلاید های زیبا و خوب کافی نیست. مدیریت زمان در سخنرانی با پاورپویت اهمیت زیادی دارد. باید دقت داشته باشید که ارائه را طوری تنظیم کنید که به موقع تمام شود و زمان خاصی را برای استراحت مخاطبان در نظر بگیرید. انقدر تمرین کنید که دقیقا بدانید چه مقدار زمان برای هر اسلاید ارائه مناسب است.
بهترین راه برای اندازه گیری مدت زمان لازم برای ارائه ایستادن و با صدای بلند تمرین کردن است. سرعت صحبت کردن شما هنگامی که ایستاده اید و بلند صحبت می کنید نسبت به زمانی که نشسته اید و آرام با خودتان نجوا می کنید متفاوت است. پس بایستید و با صدای بلند ارائه تان را تمرین کنید. تا زمان کلی ارائه را بدست بیاورید.برای مدیریت زمان یک ارائه باید از یک رویکرد استراتژیک استفاده کنید. در تمرینی که برای بدست آوردن زمان ارائه تان انجام می دهید دقت کنید که هر قسمت دقیقا چقدر طول می کشد. مثلا در یک سخنرانی 60 دقیقه ای بهتر است به هر قسمت زمان خاصی اختصاص دهید و اسلاید های ارائه تان را با آن تنظیم کنید.
مثلا:
برای مدیریت زمان در سخنرانی با پاورپوینت می توانید از این روش استفاده کنید. قبل از اینکه تمرین را شروع کنید، مطمئن شوید که اولین اسلاید ارائه را انتخاب کرده اید. حالا روی Slide Show یا نمایش اسلاید کلیک کنید و روی تب Rehearse Timings یا تمرین تنظیم وقت” کلیک کنید.
پاورپوینت بصورت اتوماتیک یک پنل تایمر کوچک باز می کند که شروع به شمارش می کند.
با فشار دادن دکمه راست کی برد می توانید به اسلاید بعدی بروید . مایکروسافت پاورپوینت زمان مربوط به اسلاید را محاسبه میکند. همچنین به هر اسلاید جدیدی که بروید جمع زمان های اسلایدهای قبل را نیز به شما نشان میدهد. از دکمه پاز یا مکث میتوانید برای نگه داشتن موقت زمان استفاده کنید.
در پایان تمرین ,شما در حالت نمایش slide sorter می توانید مقدار زمانی که به هر اسلاید اختصاص دادید را ببینید.
سعی کنید به هر اسلاید زمان مناسبی بدهید. نه انقدر کم که مخاطب متوجه اسلاید نشود و مجبور شود از کسی که کنارش نشسته بپرسد که مطلب چه بود نه انقدر زیاد که حوصله مخاطب سر برود و خسته شود.
بعد از اینکه به هر اسلاید زمان مورد نطرتان را اختصاص دادید می توانید تنظیماتی در پاور پویت انجام دهید که به طور اتوماتیک اسلاید ها را عوض کند.
شما می توانید یک زمان بندی اتوماتیک برای اسلاید های پاور پوینت در نظر بگیرید , به این ترتیب دیگر لازم نیست دستی اسلایدها را عوض کنید.
به یاد داشته باشید که زمانی که به هر اسلاید می دهیم چقدر است چون ممکن است پاورپویت قبل از اینکه حرف هایمان در مورد یک اسلاید تمام شود اسلاید بعدی را نشان دهد و یا بالعکس ,ممکن است صحبت هایتان تمام شود و بخواهیم مطلب بعدی را بگوییم ولی اسلاید قبلی در حال نمایش است . به هر حال تمرین کنید که زمان ارائه هر اسلاید با زمان اتوماتیک برابر باشد.
روی Slide Show یا نمایش اسلاید کلیک کنید و روی تب setup slide show کلیک کنید. پنجره set up show باز می شود. شما می توانید تنظیمات زمان را روی اسلاید اول یا اسلایدی که رویش قرار دارید انجام دهید.
اگر از زمانی که به اسلایدی اختصاص دادید راضی نبودید میتوانید با کلیک روی record slide show و انتخاب clear زمان اختصاصی را پاک کنید.
برای انتخاب
ادامه مطلب را
بسیاری از شما در حالی مشغول خواندن این مطلب هستید که به عنوان یک سخنران بارها و بارها اسلایدهای شلوغ با خطوط نزدیک و آزاردهنده را در معرض دید مخاطب قرار دادهاید. شاید پیش خودتان فکر میکنید اسلایدهای پاورپوینت دیگر چه اهمیتی دارد که بخواهید زمان مجزا و جداگانهای برای طراحی متفاوت آن صرف کنید و هر چه قدر هم حرفهایتر میشوید بیش از پیش به این حقیقت ایمان میآورید. خبر ناگوار این که واقعیت خلاف تمام تصورات شما است و آن چه که به عنوان اصول طراحی پاورپوینت مطرح میشود دقیقا مثل سایر بخشهای یک سخنرانی مهم و قابل بحث است!
به طور معمول برای طراحی اسلایدها اولین کاری که میکنیم رفتن به سراغ لپ تاپ یا کامپیوتر و باز کردن نرمافزار معروف پاورپوینت است. البته ناگفته نماند که برخی به با استفاده از
چنان چه که خود شما طراحی پاورپوینت را بر عهده دارید و کاملا مستقل و بر حسب سلیقه خودتان عناصر را در اسلایدهای پاورپوینت جایگذاری میکنید هرگز این مطلب را از دست ندهید! بعد از خواندن نقد روانشناسانه امروز میآموزید که چه طور باید از ویژگیهای شخصیتی مخاطبان در جهت طراحی پاورپوینت کاربرپسند استفاده کرد.
اگر به خوبی یاد گرفته باشید که چه طور از فرآیند
اگر فکر میکنید شیوه سخنرانی شما و موضوع مورد بحث با پاورپوینت لازم و موم یکدیگر هستند حتما به اصول طراحی پاورپوینت مخاطبپسند دقت کنید.
شاید خوانا بودن پاورپوینت تا حد زیادی به
این مقاله بهترین نکتهها را در قبال هدیهدادن ارائه میکند _ نه فقط برای سن و جنسیت خاصی، بلکه برای همه!. ما در وبسایت و تجارتی که داریم، هر روزه شاهد ردوبدلشدن هزاران هزار هدیه در روز هستیم و در این اثنا، نکات آموزندهای را آموختهایم.
همۀ ما روز تولد عزیزمان را بهعنوان بهترین روز سال در نظر میگیریم، اما گاهی اوقات تبدیل به ترسناکترین روز سال میشود.
میدانید که منظورم چیست؟ منظورم انتخاب هدیه است.
همسر شما خواهد گفت: (اوه من چیزی نیاز ندارم). اما این حرف قطعاً حقیقت ندارد. بهعلاوه، مسئله فقط همسر شما نیست. دوستانتان، پدرومادرتان، عموها و خالهها و عمهها و دایی و والدینِ همسرتان و بیشمار افراد دیگری که منتظر هدیۀ شما هستند. ممکن است بخواهید از آنها بپرسید که بهعنوان هدیه دوست دارند چهچیزی را دریافت کنند، و اگر خیلیخیلی خوششانس باشید، شاید حقیقت را بشنوید. که صمیمیت و نزدیکیِ بی حدومرزی را میطلبد. از طرفی، شما هم دوست ندارید بهخاطر حراج یک کلوپ ویدئویی، فیلمهای تخفیف خوردهی جنگ ستارگان را برایشان بخرید.
این مقاله بهترین نکتهها را در قبال
تا به حال روزی در زندگی داشتهاید که در آن احساس کنید علیرغم تلاشهای بسیارتان، علیرغم اینکه چهقدر به خودتان سخت میگیرید، نمیتوانید به هیچجای بهتری برسید؟ روزی که در آن میل برای یکجا نشستن و یا دراز کشیدن روی تخت آنقدر زیاد است که حتی چندین لیوان چای هم نمیتواند آن را شکست دهد؟
سه ماه پیش، تمام روزهای من بدین شکل میگذشتند. مخصوصاً وقتی که ساعت 3 صبح از خواب بیدار میشدم و میفهمیدم که دنیایم چهقدر آرام و غمگین است.
به جز مالیخولیایی که هراز چندگاهی به من تلنگر میزد، سعی میکردم تا برنامۀ روزانهام را به خوبی پیاده کنم: ساعت 8 صبح از رخت خواب بیرون بیایم، صبحانه بخورم، روی مبل بنشینم و تلوزیون تماشا کنم، کارهای عادی و روزانهام را برای مدت 15 دقیقه انجام دهم، دوش بگیرم، تلوزیون تماشا کنم، نهار بخورم، چرتی بزنم، ساعت 5 عصر برای دویدن عصرانه بیرون بروم، در حین دویدن عکس بیندازم، به خانه بروم، استراحت کنم، دوش بگیرم، شام بخورم و بخوابم.
مشخصاً تنها یک درصد از این برنامه در روز من اجرا میشد. گرایش و علاقۀ من برای یکجا نشینی و هیچکاری نکردن آنقدر زیاد بود که گاهاً باعث میشد تا از خودم متنفر شوم.
گاهی وقتها، فقط روی تختم مینشستم و به دیوارِ اتاقم خیره میشدم. گاهی روزها، خودم را در حالی مییافتم که در تنهاییِ خویش گریه میکنم. یک روز دیگر، آسیب زدن به خودم را به عنوان راهی برای آزادسازی این خشم و درد انتخاب میکردم.
زندگی من به وسیلۀ تجربیات تلخی که داشتم و ناامیدیِ حاصل از آن به تاراج رفته بود. یک روز سعی کردم تا به آینه نگاه کنم و تمام حرفهایم را بیرون بریزم:
(هی! تو! بله! با تو هستم! تو لکۀ ننگی بیش نیستی. هیچ ارزشی نداری. او تو را ترک کرد چرا که یک بدبخت بیش نیستی. به خودت نگاه کن. هیچ شغلی هم برای خودت نداری. اصلاً چطور میتوانی خودت را بالا بکشی؟ زندگی تو یک مرداب خالص است.)
زیرِ گریه زدم. برای چندین ساعت گریه کردم. روزهای بسیاری میشد که خودم را از مردم دور نگه داشتم. دیگر صبحها برنامۀ روزانهام را پیاده نمیکردم. دیگر عصرها سراغ دویدن نمیرفتم. دیگر در حین دویدن از درختان و رودخانههای زیبا عکسی نمیگرفتم. دیگر… هیچچیزی نبود.
برای یک هفته فقط در خانه ماندم و تلوزیون تماشا کردم و غذا خوردم.
اما یک روز وقتی از خواب بیدار شدم،
این مسائل، کشفیاتی هستند که وقتی در بالکن نشسته بودم به آنها رسیدم:
(تو حق انتخاب داری. تو باید بدانی که در هرچیزی حق انتخاب داری. تو حق انتخاب داری که خودت را صرفِ موقعیتهای
تو حق انتخاب داری تا بیدار شوی و برنامۀ روزانهات را انجام بدهی یا فقط کل روز را در تخت بمانی و به وسیلۀ ناامیدی و شکست عشقی از پا دربیایی.
تو حق انتخاب داری که به
پس، هر احساسی که در حال حاضر دارید برای خودتان است اما از شما خواهش میکنم که لطفاً موارد دومی از هر خط را انتخاب کنید. انتخاب کنید که در رابطه با هرچیزی که قرار است برایتان اتفاق بیفتد مثبت و خوشبین باشید.
شاید همین حالا هم درد داشته باشید، شاید به تسلیم شدن فکر میکنید. به من اعتماد کنید، من آن لحظات را تجربه کردهام، تمام این کارها را انجام دادهام. قرار نیست کمکی به بهبود وضعیت شما بکند. اینکه بخواهید اجازه بدهید غم تمام زندگیتان را در بر بگیرد، باعث میشود بیشتر و بیشتر خسته شوید.
بنابراین یک، یک روز که فهمیدید از تمام این درد و رنج و غم خستهاید، به کاری مشغول شوید که باعث میشود حالتان بهتر شده و احساس خوبی داشته باشید. هرکاری. بستنی بخورید، گریه کنید، جیغ بزنید، بدوید، نقاشی بکشید _ هرکاری میخواهید بکنید اما سعی در کشتنِ خودتان نداشته باشید.
حال شما خوب خواهد شد. بهتر خواهید شد. فقط کافیست تا به خودتان باور داشته باشید.
باور داشته باشید که میتوانید از این مرداب بیرون بیایید و یک روز که در آینه نگاه میکنید، متوجه میشوید که بهتر و قویتر و خوشحالتر از هفتهها و ماههای پیش هستید چرا که مبارزه را بردید و به این مسئله افتخار میکنید.
اما بیشتر از هیچچیز باشید، لطفاً همیشه یادتان باشد که عشق به خویش بسیار مهم است. این عشق میتواند کوهها را جا به جا کند و پدیدههای بسیار زیبایی را خلق کند.
مقالات بیشتر را در
درون ذهن هر کدام از ما تودهای از کتابهایی وجود دارد که با قصهها، تراژدیها، کمدیها و هر چیزی که راجع به این موضوعات باشد، پر شده است که غالب آنها را ما انسانها قبلا نوشتهایم. ما دائماً داستانهایی را راجع به اینکه ما کیستیم، لیاقت چه را داریم، چه چیزی نیاز داریم و قادر به چه کارهایی هستیم (یا نیستیم) را آب و تاب میدهیم.
این داستانها به طور اجتنابناپذیری بر تصمیماتی که ما میگیریم و کارهایی که میکنیم تاثیر میگذارند. به همین دلیل، بسیار مهم میباشد که به حماسههایی که میآفرینیم (و سالهای سال در حال ایجاد آنها هستیم) و به خود میگوییم توجه کنیم. زیرا چه میشود اگر آن داستان ترسناکی که به خود راجع به بیکفایتیها و ناتواناییهای مفروض خود میگوییم اصلا درست نباشد؟ چه میشود اگر داستانهایی که مینویسید رضایت و خرسندی شما را خراب میکنند؟
الان به خود چه میگویید؟ در طول روز به خود چه میگویید؟
وقتی که کار جدید یا ناآشنایی را شروع میکنید چه داستانهایی را به خود میگویید؟ شما ممکن است در حال شروع پروژهی جدیدی سر کار خود باشید یا در حال پختن چیزی باشد که هرگز نپختهاید. شاید شما فوراً بگویید که نمیتوانید آن کار را انجام دهید. شاید شما خود را دست کم بگیرید و خود را ضعیف بپندارید. من بسیار پر عیب و ایراد میباشم. من نمیدانم که چه میکنم. مثل همیشه. من چقدر درهم و برهم هستم.»
چه داستان هایی را به خودتان میگویید زمانی که بیدار میشوید؟ شاید شما گونهای از جملات نمیتوانم چالشهای امروز را اداره کنم. اوه، یک روز پرمشغلهی دیگر که به سختی حتی یک کار در آن انجام میشود. اوه، روزی دیگر بر روی چرخ هامستر» را از دهان خود بیرون میریزید.
چه داستانی را راجع به وزن خود به خود میگویید؟ راجع به اینکه لیاقت چه چیزی را دارید؟ در مورد اینکه چه چیزی را میتوانید و چه چیزی را نمیتوانید بخورید؟
چه داستانی را به خود میگویید زمانی که چین و چروک بیشتری را دور چشم خود، دور دهان خود و به روی پیشانی خود پیدا کنید؟
چه داستانی را به خود میگویید زمانی که شکست میخورید؟ شاید ذهن شما فوراً به این سمت میرود که من یک بیعرضه و بازنده هستم» به جای اینکه من میتوانم از این موضوع درس بگیرم».
چه داستانی را به خود میگویید زمانی که فراموش میکنید صورتحسابی را بپردازید یا کاری را بیش از حد طول میدهید؟
شما چه داستان هایی را به خودتان میگویید وقتی که وحشتزده یا مضطرب یا عصبانی یا ناراحت هستید؟ آیا به خود اجازه میدهید که این احساسات را احساس کنید؟ آیا خود را به خاطر احساس کردن آنها سرزنش میکنید، کنجکاو میشوید که چه مشکلی دارید و فوراً جلوی تاثیر آن احساسات را میگیرید؟
بنابراین، اغلب ما حتی متوجه داستانهایی که مینویسیم نیستیم، اما آنان همچنان خود را نشان میدهند در کلماتی که بیان میکنیم، در فعالیتهایی که در برنامه زمانی خود میکنیم، در انسانهایی که دور خود را با آنان احاطه میکنیم، در اینکه ما چگونه از روزی به روز دیگر حرکت میکنیم و در اینکه ما چطور به خود اهمیت میدهیم (یا نمیدهیم) که دوباره دلیل آن است که بسیار مفید میباشد که توقف کنیم و آن داستانها را در زندگی خود بازتاب دهیم و احتمالا تجدیدنظر کنیم
برای خواندن مقالات روانشناسی،
بااینکه همهی انتخابها و تصمیمات شما درست و مناسب نبودهاند، ولی شما هنوز هم از انتخاب خود خوشحال هستید. این شادمانی نتیجهی انتخاب راه درستی است که در پیشگرفتهاید. شما میخواهید تغییر مثبتی در زندگی خود ایجاد کنید، به همین دلیل تصمیمات درست اتخاذ میکنید. تصمیمهایی که در زندگی شما تأثیرات بزرگی هم دارند. هر چه در اجرای این تصمیمات موفقتر عمل کنید، شما به موفقیت نزدیکتر شدهاید. اما خوشبختی کجاست؟
خوشبختی به میزان زیادی به تصمیمات شما وابسته است. خیلیها خوشبختی را معادل شادمانی میدانند، بهتر است بدانید که تقریباً نیمی از شادی شما کاملاً در کنترل شماست. شاد بودن تا حدی زیادی ارادی و انتخابی است. بنابراین برای شادتر بودن
ما شادی را برای شما تضمین میکنیم، هرچند که رسیدن به موفقیت و
یکمرتبه رئیسم به من مسئولیت سختی را داد و من به او گفتم: چشم قربان من سعی خودم را خواهم کرد، او به من گفت تلاش کردن هیچ اشکالی ندارد تا زمانی که خسته بشوی و دست از تلاش برداری. درواقع مقاومت تمام نکتهای است که برای ما اهمیت دارد. البته اینکه اغلب میگوییم تلاش خودمان را خواهیم کرد، چیزی از ارزش و هویت ما کم نمیکند بلکه اگر شکست هم بخوریم تلاش خودمان را کردهایم. اما وقتیکه میگویید من میخواهم درواقع دیدگاهتان از شانس و اقبال به میزان تلاش یا همت خودتان تغییر خواهد کرد.
وقتی واقعاً بخواهید کاری را انجام دهید بهتر است که نگویید”من سعی خودم را خواهم کرد” بهتر است بگویید من میخواهم این کار را انجام بدهم” و سپس هدفتان را در ذهنتان تصور کنید. گاهی جملات کوتاه مسیر حرکت ما را تغییر میدهند. گاهی حرکت ما را کندتر یا سریعتر میکند. این جملات هستند که مفاهیم عمیقی را در خود جایدادهاند. بهطور مثال در دو جمله خسته نباشید” و خدا قوت” دو پیام کاملاً متفاوت مخابره میگردد. این شما هستید که انتخاب میکنید کدام جمله را بکار بگیرید و شنونده کاملاً تفاوت این دو پیام را احساس خواهد کرد.
به کار بردن جملاتی که نشان از قاطعیت شما در انجام یک کار را دارد از شما فردی نیروند تر میسازد. اگر تصمیم به انجام کاری را گرفتهاید. هماکنون وقت آن است که مدام در ذهن خود بهخود بگویید. من میخواهم و میتوانم. این همان جملهی سحرآمیز و معجزهآسا برای شما خواهد بود. بدون آنکه واقعاً سحر یا جادویی را بکار گرفته باشید. پس معطل نکنید و از امروز جملات سحرآمیز بیشتری به خود بگویید.
بهترین کلماتی که میتوانید بگویید این است”اگر آن را به دست آوردم…”. به یاد تمامکارهایی که میخواستید انجام دهید اما شرایطش را نداشتید فکر کنید. به رؤیاهای پنج یا ده سال پیش خود فکر کنید که اگر آن ها را عملی میکردید، الآن در چه شرایطی بودید. به اینکه وقتتان را هدر دادید و دیگر نمیتوانید به عقب بازگردید. پس امروز را با اهداف جدیدتان آغاز کنید تا در پنج یا ده سال آینده پشیمان نشوید.
مطمئناً کار کردن سخت است و زحمت و رنج خودش را دارد، اما بهتر از احساس پشیمانی و عدم قدرت جبران آن است. مقصود از این تصمیم سرزنش کردن مداوم خودتان نیست ما به شما نمیگوییم که اعتمادبهنفس خود را از دست بدهید و این را هم در نظر بگیرید که سرزنش اگر بهجا و بهموقع باشد و مخاطب آن سرزنش هم خودتان باشید، چقدر میتواند برای شما تأثیرگذار شود. اصلاً چرا اسمش را سرزنش بگذاریم، بگذارید به آنیک تلنگر ساده بگوییم. تلنگری که شمارا به خودتان میآورد و موجب تلاش و همت بیشتر شما برای جبران مثبت گذشتهتان میشود.
شجاعت به معنای این نیست که شما اصلاً ترسی ندارید بلکه به خلاف این مطلب اشاره دارد. تعریف شجاعت بدون فکر صرفاً بیپروا بودن است. افراد شجاع افراد نترس و بیپروا نیستند. آنها ترسهای خود را سادهتر پیداکردهاند و با آن مواجه شدهاند. بهعنوانمثال شما ترس دارید که یک کسبوکار جدید را آغاز کنید درنتیجه باید دلایل بزرگتری از این ترس برای آغاز کار خود پیدا کنید. دلایلی همچون تأمین آیندهی بهتر خانوادهام، زندگی بهتر و … هنگامیکه به موضوعات مهمتر و بزرگتر فکر میکنید، شجاعت بیشتری هم پیدا خواهید کرد. به ترس بهعنوان موضوعی که شما را متوقف میکند نگاه نکنید.
برای روشنتر شدن موضوع، داستان فیلم در جستوجوی خوشبختی را به یاد بیاورید. داستان مردی که برای رسیدن به اهداف بزرگ در جهت نجات زندگی خود و خانوادهاش مبارزهی بزرگی را آغاز نمود، مبارزهای که او را به موفقیتهای چشمگیر اقتصادی رساند. ازایندست داستانها بسیار است. اینکه شما چقدر نگران آینده خودتان باشید، مسئلهی شما نیست. این تنها موهبتی است که خداوند برای انتخابهای بهتر در شما قرار داده است و تنها وظیفه شما مدیریت این نگرانی و ترسها است. بنابراین برای مدیریت آن بیشتر بر نتایج رسیدن به موفقیت تمرکز کنید. این شما هستید که سرنوشت خود را خواهید ساخت و از بحرانها بااراده خود عبور خواهید کرد. همچون افراد عادی دیگری که با عبور از چالشهای زندگی خود تبدیل به قهرمانهای زندگی ما شدند.
این است فرق بین شجاعت دررسیدن به اهداف و ترس درماندن و درمانده شدن.این انتخاب شما و
ممکن است شما هیچوقت یک طرح کسبوکار کامل طراحی نکرده باشید، ممکن است هیچوقت شرکای خوب یا بازار خوبی برای خودتان پیدا نکرده باشید، اما نکتهی الهامبخش این است که میتوانید زمان مناسب شروع کار جدیدتان را شخصاً تشخیص دهید و شروع به کارکنید. نگران نباشید کار دشواری نیست، این زمان زمانی است که در آن قرار دارید و ارزش آنوقتی مشخص میگردد که آن را از دست بدهید. درس گرفتن و یادگیری از هر تجربه میتواند در زمان لازم به شما مهارت و ارتباط و تجربه دهد. موفقیت یک بازی اعداد است، هر چه بیشتر درس بگیرید موفقتر خواهید شد. بسیاری از افراد از موفقیتهای خود سخن میگویند اما یادتان باشد که آدمهای موفق بیش از آنکه پیرامون موفقیتهایشان سخن برای گفتن داشته باشند نصایح مهمی پیرامون شکستهایشان دارند. اما اینگونه رسم شده است که کسی از شکستهایش برای شما سخن نگوید و متأسفانه ساده باوران تصور میکنند، تنها خوششانسی برای رسیدن به موفقیت کافی است. تجربه کردن مهمترین دانشی است که شما از هر شکست به دست خواهید آورد. بدیهی است که این تجربه با صرف هزینه بهدستآمده است. پس دانشگاهی به نام کار وجود دارد و درس مهمی در آن تدریس میشود به نام شکست. جالب اینجاست که شما برای گذراندن این درس باید هزینه مادی و معنوی پرداخت نمایید. هزینههایی که هیچگاه جبران نمیشود. مثل زمانی که از دست شما رفته است. برای همین است که همیشه ما آدمها از شکست فرار میکنیم و هیچرقم دوست نداریم با رسیدن به شکست تجربههای خود را اضافه کنیم. پس چهبهتر که هم تجربه کسب کنیم و هم از تجربههای دیگران استفاده نماییم.
برای خواندن ادامه مطلب
درباره این سایت